وب گیتاریست
- وب جاومرزبان شمال شرقی ایران در دو هزار و ۵۴۷ سال پیشکرونیکلر های اروپایی دستورِ سال ۵۳۴ پیش از میلاد کوروش بزرگ (بنیادگذار ایران) به ایجاد یک پادگان مرزبانی در کنار «سیردریا» به منظور جلوگیری از عبور طایفه «ماساگاتا» از این رودخانه (رود سیحون ـ آراکزس ـ سیردریا) و هجوم به منطقه ایرانی «فرارود» را در صدر رویدادهای «هشتم دسامبر» درج کرده و نوشته اند که محل این پادگان که بعدا شهر خجند در کنار آن ساخته شد کوروشکده (بر وزن دانشکده) نامیده می شد. به رغم ایجاد این پادگان، کوروش مجبور شد در سال ۵۲۹ پیش از میلاد شخصا برای عقب راندن ماساگاتی ها به «فرارود» برود که در ماه دسامبر در میدان جنگ و در کنار سیردریا کشته شود که جنازه او همچنانکه وصیت کرده بود به پاسارگاد حمل و مدفون شد.
با وجود کشته شدن کوروش، سپاهیان او پیروز شدند و هدف کوروش از آن لشکرکشی تامین شد. این کرونیکلرها بدون اینکه روشن سازند که هشتم دسامبر را از کجا به دست آورده اند افزوده اند که دو قرن بعد اسکندر مقدونی پس از فتح منطقه «فرارود» ناحیه ای را که پادگان کوروش در آنجا بود گسترش داد و شهر به نام او «اسکندریهِ دورتر» معروف شد که این نام هم دو قرن بیشتر دوام نیافت که به «خُجَند» تغییر یافت که در کنار سیردریا و دهانه درّه فرغانه واقع است که یکی از ده نقطه زیبا و خوش آب و هوای جهان بشمار می آید. پادگان این شهر در دوران ساسانیان باردیگر تقویت شد و مرزبان نشین «فرارود» قرارگرفت زیرا که ساسانیان وُرّاث همان دشواری هخامنشیان و درگیر آلان ها و هون های سفید شدند که اعقاب «ماساگاتا» ها بودند. در دهه چهارم قرن بیستم دولت شوروی نام شهر خجند را که دومین شهر بزرگ جمهوری تاجیکستان است بدون اینکه لنین برایش کاری کرده باشد به «لنین آباد!» تغییر داد که پس از فروپاشی شوروی به نام تاریخی خود ـ خجند ـ بازگشته است.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: پادگان خُجَند (خجند) تخت جمشید کورش کبیر باستان شناسی ایران باستان اسرار کاوش
آشکارترین شباهتی که میتوان بین کوروش و فریدون پیدا کرد مقابله آنها با شخصهای تقریباً هم نام است. فریدون با آژی دهاک (معرب: ضحاک) و کوروش با آستیاک، مقابله میکند. همانطور که میبینید آژی دهاک و آستیاک شباهت زیادی با هم دارند و حتی عدهای آژیدهاک را آژدهاک خوانده اند که شباهتش با آستیاک بیشتر میشود. اما شباهت به اینجا ختم نمیشود. شباهتهای دیگری هم بین این دو از جمله در داستانها دیده میشود.
داستان کودکی فریدون در شاهنامه شباهت عجیبی با داستانی دارد که هرودوت از زمان کودکی کوروش میگوید. در شاهنامه فردوسی اینچنین گفته میشود که ضحاک در خواب دید که مردی بر او میشورد و به بندش میکشد و آن مرد همان فریدون بود. به همین جهت خورد و خواب بر وی حرام شد و در صدد یافتن فریدون برآمد. بنا به گفته هرودوت داستان کودکی کوروش اینچنین است: آستیاک دختری به نام ماندانا داشت و شبی در خواب دید که از زهدان دخترش تاکی روییده و به سراسر آسیا سایه افکنده است. آستیاک قبل از این هم خواب دیده بود که پیشاب دخترش به سیلی تبدیل شده که پایتخت او و سپس سراسر آسیا را فرا گرفته است. پس از آنکه تعبیر خواب را از خواب گزاران پرسید قصد داشت نوزاد ماندانا که همان کوروش بود را از بین ببرد (هرودوت، کتاب ١، بندهای ١٠٧ و ١٠٨). همان طور که مشاهده میشود، پادشاه قبل از فریدون و کوروش تحت تأثیر خوابی که میبینند به فکر نابودی فریدون و کوروش میافتند. اما شباهتها در اینجا به پایان نمیرسد هم فریدون و هم کوروش از نابود شدن نجات مییابند.
شباهت سپاکو و فرانک بر اساس گفته هرودوت، بانویی به نام سپاکو (اسپاکو) کوروش را پرورش میدهد، این در حالی است که هرودوت سپاکو به معنای سگ دانسته است (ن.ک: هرودوت، کتاب ١، بند ١١٠). جالب آنکه نام مادر فریدون یعنی فرانک، به معنای سیاه گوش است (لغت نامه دهخدا، ذیل فرانک). معنای هر دو نام، با حیوان در ارتباط است و حتی بعید نیست که هرودوت با توجه به عدم آگاهیهای لازم معنی سپاکو را درست درک نکرده باشد و در حقیقت سپاکو و فرانک، کاملا به یک معنا داشته باشند.
هماهنگیهایی در خارج از شاهنامه میدانیم فتح بابل از مهم ترین اقدامات کوروش بوده است و جالب آنکه اگر دیگر منابع ایرانی را بررسی کنیم، ارتباط ضحاک (آژدهاک) را با شهر بابِل میبینیم. فریدون بر ضحاک پیروز شد و او را اسیر کرد و در کوه دماوند حبس نمود. هرچند ویژگیهایی که از مکان نخستین ضحاک در شاهنامه گفته میشود هم به وضعیت جغرافیایی بابل نزدیک است. اما در منابع دیگر واژه بابل مستقیماً اشاره میشود. برای مثال صاحب مجمل التواریخ و القصص درباره ضحاک میگوید: ضحاک، یعنی خندناک. و اژدهاک گفتند سبب آن علت که بر کتف بود، … و «تاج» جد او بود که عرب از نسل اواَند و بزمین بابل نشست … (مجمل التواریخ و القصص، ص ۲۶). در فارسنامه ابن بلخی هم گفته میشود: از بهر آن او را اژدهاق گفتندی که او جادو بود و به بابل پرورش یافته بود و جادویی بآموخته و روزی خویشتن را بر صورت اژدهایی بنمود (ابن بلخی، ١٣٧۴: ص ١٠٧). با توجه به آثار باستانی یافته شده، فتح بابل به دست کوروش، از مهم ترین وقایع آن دوران است. استوانه کوروش که یکی از بی مانند ترین آثار باستانی از لحاظ محتوا در آن روزگار است، به فتح این شهر توسط کوروش و چگونگی رفتار آن با مردمان اشاره میکند. این درحالی است که بر اساس گفته گزنفون در کوروشنامه، فتح کوروش در ادامه اقدام پدافندی کوروش در برابر دشمنانی است که در ابتدا قصد حمله داشتند (ن.ک: گزنفون، دفتر ٣، بخش ٣ و دفتر ٧، بخش ۵).
داستان کودکی فریدون و کورش در اساس یکسان است: فرانک، مادر فریدون همان سپاکو (دایه شیر دهنده کورش) است. این نام از آنجا پیدا شده است که نام پارس به زبان سکایی به معنی پلنگ/یوزپلنگ (معروف به سگ بالدار) بوده است. پلنگی که پوستش بدنه درفش کاویانی فریدون/کورش تشکیل بوده است. ولی در اوستا و شاهنامه آژی دهاک (ضحاک، آستیاگ دوم) پدر بزرگ فریدون/کورش سوم نبوده است. و این درست است زیرا که این کورش دوم یعنی توس نوذری سپهسالار کیخسرو /کیاکسار بوده که نواده دختری آستیاگ اول (=تاجدار نخستین، فرائورت/سیاوش) بوده است. طبیعی است تشابه نامها، سبب یکی شدن اخبار مربوط به کورش دوم و نواده اش کورش سوم در قرون و اعصار بعد گردیده است.
چنانکه در کورشنامه گزنفون این دو کورش بزرگ تاریخ ایران یکی و یگانه شده و سردار همان کیاکسار (کیخسرو، هوخشتره) به شمار آمده است. کورش سوم این آستیاگ دوم پسر کی آخسارو را شکست داده و موجب قتل وی گردید، همانطوریکه در نقش ملی اش فریدون همین معامله را با اژی دهاک/ضحاک (خندان= آشّور، اسحاق) نمود.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: شباهت های بین کورش و فریدون ایران باستان کورش کبیر باستان شناسی اسرار کاوش
ﺗﻮﻟﺪ ﻛﻮﺭﺵ، ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ ﺟﺴﻤﺎﻧﻰ ﻭ ﺧﺼﺎﻳﻞ ﻣﻌﻨﻮﻯ ﺍﺵ، ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵ ﻭ ﺁﺩﺍﺏ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺍﺵ ﭘﺪﺭ ﻛﻮﺭﺵ ﺭﺍ ﻛﻤﺒﻮﺟﻴﻪ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﺎﺭﺱ«1»، ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺸﺎﻥ ﺍﺯ «2» ﭘﺮﺳﻪ ﻣﺸﺘﻖ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ .
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﻮﺭﺧﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺎﻧﺪﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﺳﺘﻴﺎژ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎﺩ، ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻛﻮﺭﺵ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﻭﺩﻫﺎ ﻭ ﺗﺼﺎﻧﻴﻔﻰ ﻛﻪ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﺣﻔﻆ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻃﻔﻠﻰ ﺑﻮﺩ «3» ، ﺑﻪ ﻏﺎﻳﺖ ﺯﻳﺒﺎ، ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺼﺎﻟﻰ ﺑﺲ ﻧﻴﻜﻮ ﻭ ﺧﻠﻘﻰ ﺷﺮﻳﻒ ﻭ ﺑﺎﺭﺃﻓﺖ، ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﻫﻮﺍﺧﻮﺍﻩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ .
ادامه در ادامه نوشتار
ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻣﺸﻘﺖ ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻣﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ، ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺪﺡ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﻗﺮﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ .ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺍﻓﻮﺍﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻠﻮﺏ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻓﻄﺮﺕ ﻧﻴﻚ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺍﻭ ﺷﺎﻳﻊ ﻭ ﺭﺍﻳﺞ ﺍﺳﺖ .ﻛﻮﺭﺵ ﺑﺮﻃﺒﻖ ﺳﻨﻦ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﻭ ﺁﺩﺍﺏ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺭﺷﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻳﺎﻓﺖ .
ﺍﻳﻦ ﺁﺩﺍﺏ، ﺩﺭ ﻋﺼﺮﻯ ﻛﻪ ﻏﺎﻟﺐ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ ﻋﺎﻣﻪ ﺗﻮﺟﻬﻰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻌﻄﻮﻑ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ ﻋﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻣﻤﻠﻜﺘﻰ ﺑﻮﺩ .ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ، ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻏﺎﻟﺐ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻴﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺑﺰﺭگ ﺗﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺗﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﻣﺮ ﻭ ﻧﻬﻰ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺯﺩﻯ ﺭﺍ ﻧﻬﻰ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﻗﺖ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ ﻳﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﻰ ﺷﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﺑﻰ ﺟﻬﺖ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻣﺬﻣﺖ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﺯﻧﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻴﺢ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺣﻜﺎﻡ ﻭ ﻗﻀﺎﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺽ ﻣﻰ ﺷﻤﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺳﺮﭘﻴﭽﻰ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﻭ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺳﻨﻦ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻰ ﻫﺎﻯ ﻻﺯﻡ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﺍﻟﻤﻘﺪﻭﺭ ﺭﺫﺍﻳﻞ ﺍﺧﻼﻗﻰ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﺑﺎﺭﺁﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻗﺒﻴﺢ ﻭ ﻧﻨﮓ ﺁﻭﺭ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﻪ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﻭ ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﻧﮕﺮﺩﻧﺪ .ﻭ ﺑﺪﻳﻦ ﻗﺴﻢ ﻋﻤﻞ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ :ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﺤﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﺑﻨﺎﻡ ﺍﻟﻮﺍﺗﺮﺍ ﻣﺤﻞ ﻗﺼﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭ ﺑﻨﺎﻫﺎﻯ ﺩﻭﻟﺘﻰ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .ﻛﺎﺳﺐ ﻛﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﺯ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﺘﺎﻋﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺯﺩﺣﺎﻣﺸﺎﻥ ﺳﻜﻮﻥ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻰ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﺑﺮﻫﻢ ﻧﺰﻧﺪ.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: تربیت کودکی و ﺧﺼﺎﻳﻞ کورش بزرگ پادشاه بزرگ ایرانیان کورش کبیر ایران باستان اسرارکاوش